جدول جو
جدول جو

معنی رکن الدین خورشاه - جستجوی لغت در جدول جو

رکن الدین خورشاه
(رُنُدْ دی)
خورشاه بن علاءالدین محمد، آخرین شاه فرمانروایان الموت. وی به دست هلاکوخان اسیر شد و در سپاه منکوقاآن به خدمت و قتل و غارت پرداخت و بعدها بسبب اختلاف با سران سپاه او را در رود جیحون غرق کردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 476- 479). رجوع به ج 3 همان کتاب ص 95 و 99 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 28 و تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 28 و تارخی گزیده چ لیدن ص 527، 526 و بخش اسماعیلیه جامع التواریخ رشیدی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُنُدْ دی)
غورشاه (غورسانجی) ابن محمد خوارزمشاه. وی از سلطان جلال الدین خوارزمشاه کوچکتر بود و از طرف پدر (سلطان محمد خوارزمشاه) حکومت عراق را داشت. و در کرمان و ری و اصفهان خدماتی درخشان از خود نشان داد و با سپاه مغول در قلعۀ فیروزکوه جنگید تا سرانجام شکست خورد و وی را گرفتند و پیش فرماندۀ سپاه بردند فرمانده به وی گفت: که در پیش او زانو بزند رکن الدین تن به ذلت نداد و مغولان او را کشتند. (617 ه.ق.). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 649 و 650 و حاشیۀ ص 652و 653 و 654 و تاریخ مغول ص 37 و 38 و 39 و 49 و 97و 113 و 533 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 112 و 107 و 100 و 208 و 210 و تاریخ گزیده ص 495 و 498 و 499 شود
لغت نامه دهخدا